یه گیاهِ خاردارِ در حالِ رشد



There are some mornings when I cry and cry and mourn for my self. Some mornings, I'm so angry and bitter. But it doesn't last too long. Then I get up and say, I want to live

Mitch, I don't allow myself any more self-pity than that. A little each morning, a few tears, and that's all

Tuesdays with Morrie

من همیشه با روانشناسی موفقیت به خصوص اون هایی که میگن همیشه باید دید مثبت به همه چیز داشته باشی و اصلا نا امید نشی مخالف بودم. اتفاقا نباید جلوی این حس ناراحتی و نا امیدی وایستاد، باید ازش گذر کرد، باید تا خرخره بری تو غم تا بفهمی که عه من اینقد سختی کشیدم و هنوز زنده ام، عه من اینقد بدی دیدم و هنوز سرپام و عههه من اینقد گریه کردم و غصه خوردم و قلبم به درد اومد ولی هنوز میتونم بخندم پس چقدر قوی هستم.


درصد زیادی از اتفاقاتی که میخوام تو زندگیم رخ بده دست من نیست ولی دارم برای بدست آوردنشون میدوئم. و تنها چیزی که میدونم اینه که باید قدم هام رو استوارتر و بزرگتر بردارم تا بتونم از دره ای که رو به رومه به سلامت بگذرم.


بشنویم



مرهم زخمای دلم بود. وقتی فکر میکردم هیچ موضوع خوشحال کننده ای تو دنیا وجود نداره خنده اونم در حد قهقهه به لبام میاورد، وقتی به این باور میرسیدم که بی عرضه و دست و پا چلفتی ام خلافشو بهم ثابت میکرد

تجربه تیچینگ رو میگم! معلم بودن و با بچه ها و نوجوون ها (و اخیرا بزرگسالا) اتفاق فوق العاده ای تو زندگیم بود که همیشه شکرگذارشم.

الان تو اولای راه زندگی ام اما تصمیم جدیم اینه که تو هر سن و سِمَت و مکان و شرایطی همچنان همون میس تیچر کول و باحالی که حرفای جالب برای گفتن داره و همیشه role model من بوده، باشم. 

کلی چیز میز یاد گرفتم تو این پروسه یک ساله تیچر بودن و تلاش برای یه تیچر بهتر شدن، یاد گرفتم چجوری خلاصه ولی با مفهوم حرف بزنم، صبووووووور باشم و بدونم یه سری چیزا تو بحث آموزش زمان میبره، چجوری لبخند بزنم یا ناراحتی/خستگی روحی یا جسمی خودم رو ندیده بگیرم، چجوری تو طرح یک بحث خلاقیت داشته باشم، چجوری با آدمای مختلف و رفتارای مختلف رفتار دوستانه و محترمانه ای داشته باشم و

 

*چند روز پیش برای گرفتن اصل مدرک دبیرستانم برای تحویل به دارلترجمه رفته بودم مدرسه. معلمام جویای احوالم شدند و یکیشون گفت عه دانشگاه نرفتی؟ ینی دو سال از زندگیت حیف شد. بعدش خیلی به حرفش فکر کردم و دیدم که نه اونقدرام حیف نشدم : ) شاید حتی بیشتر از زمانی که میتونستم دانشگاه برم بالغ تر و با تجربه تر شدم.

*بازم پولم به آیلتس نمیرسه، کاش میشد دانشگاه آزاد ثبت نام نمیکردم.

*مثلا معلم زبانم ولی کلییییییییییی وقته درست و درمون کتابامو نخوندم و مطالعه جانبی انگلیسی نداشتم، پروژه زبان سوم و ایضا چهارم رو هم که بعد یه هفته رها کردم، واقعا احسنت بر من!


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

درسنامه صدرا | sadra dars اتوبار و باربری زیبابار My Stuff زود انزالي zood enzali مدرسه تعالی مدیریت Michael مجله اینترنتی پاسبون تست بلاگ بروزترین مرجع دانلود فرزاد هاشمی